برگرفته از انجمن انتخابات ایران
شناخت نفاق و منافق در کلام امام خامنه ای
شناخت پديده نفاق و شناخت منافقان در زمان حاضر به هيچ رو كار سختي نيست، در صورتي كه معيار تشخيص حق از باطل شناخته شده باشد. عصر كنوني، عصر خميني كبير است. راهي كه او نشان داد، تعبير و تفسير او از اسلام ناب محمدي(ص) از سوي جانشين بر حق او و ولي امر حي و حاضر پيگيري ميشود، مقتداي امت و رهبر انقلاب نشانه بسيار خوبي است تا ره گمكردكان به راه بازگردند و رهپويان از راه به بيراهه نروند
آيا شده است كه از خود بپرسيم در زمانه پرغوغايي كه به سر ميبريم آيا از اين نشانه و راهنما، در شناخت نفاق و منافقان بهره بردهايم؟
در این نوشته سعی شده است این دسته از افراد را با استفاده ازبیانات شاخص شخیص امت بررسی و شناسایی کنیم تا انشالله در
وقت لازم در زمره گمراهان و مضلین امت نباشیم…
تعریف نفاق در کلام امام خامنه ای
نفاق، آن چنان كه در قرآن به روشنى در مىآيد – در اصطلاح قرآنى – عبارت است از اينكه كسى يا جماعتى، يك فكرى، راهى و جهتگيرى را داشته باشند و خلاف آن را به مؤمنين ابراز كنند؛ اين نفاق است. مؤمن نباشند و وانمود كنند كه مؤمنند. در راه خدا نباشند و وانمود كنند كه در راه خدايند – دروغ بگويند – پنهان كردن يك ضلالت و تاريكى و نشان دادن چيزى برخلاف آن، كه در آنها نيست. اين معناى نفاق در قرآن است.
لذا در اول سورهى بقره كه ملاحظه مىكنيد، مردم را سه فصل مىكند؛ يك فصل، مؤمنينند كه از آنها تعبير به «متقين» شده است، يك فصل كافرينند و يك فصل، منافقينند. و عجيب اين است كه در اول سورهى بقره دربارهى مؤمنين چهار آيه، دربارهى كفار، دو آيه و دربارهى منافقين، بيش از ده آيه، مطلب ذكر مىشود. اين به خاطر آن است كه پرداختن به قضيهى منافقين براى مؤمنين در آن روز، اهميت بيشترى داشته است.
چرا؟ چون دشمن پوشيده، نقابدار و داراى شيوههاى غيرقابل فهم – در اين نگاه اول – بودند. وقتى كه دشمن، عريان پيش شما آمد و شما فهميديد كه دشمن است، رفتار خودتان را با او تنظيم مىكنيد؛ اما وقتى خود را پوشيده كرد و شما نفهميديد كه او دشمن است، رفتارى بر اساس يك دشمن با او تنظيم نمىكنيد، لذا او مىتواند از فرصت استفاده كند و ضربه بزند.
استفاده كند و ضربه بزند.
اين نقطهى مهمى است كه موجب شده است در قرآن به مسألهى نفاق، پرداخته بشود. پس معناى منافق يعنى اين؛ كسانى كه ادعاى ايمان مىكند، ليكن در باطن، ايمان ندارند.
بيانات در جمع سپاهيان و بسيجيان لشكر 10 سيدالشهداء۱۳۷۷/۰۷/۲۶
منظور از نفاق فقط آن احساس شخصی ناشی از اختلال روانی او باشد نيست، بلكه منظور جريان نفاق است و جريان نفاق را گفتيم، يعنی در درون نظام اسلامی يك مجموعهای به قصد ضربهزدن و مخالفتكردن و توطئهكردن، زير پوشش حق بجانب بوجود بيايد، بدون اينكه اين شجاعت را داشته باشند كه صريحاً اعلام كنند ما دشمنيم.۱۳۷۰/۰۹/۰۶
چگونه نفاق در انسان پدید می اید؟
نكتهاى كه فعالان سیاسى، مسئولان، صاحبان قدرت، صاحبان مسئولیتهاى گوناگون و متنفذین بشدت بایستى مراقب آن باشند، مسئلهى انحراف و فسادپذیرى شخصى است؛ همهمان باید مراقبت كنیم. انسانها در معرض فسادند، در معرض انحرافند. گاهى لغزشهاى كوچك، انسان را به لغزشهاى بزرگ و بزرگتر و گاهى به پرتاپ شدن در اعماق درههائى منتهى میكند؛ خیلى باید مراقب بود. قرآن هشدار داده است. در موارد متعدد، در قرآن این هشدار وجود دارد. یك جا میفرماید: «ثمّ كان عاقبة الّذین اساؤا السّوأى ان كذّبوا بأیات اللَّه»؛ عاقبت بعضى از كارها این است كه انسان به آن خانهى بدترین میرسد كه تكذیب آیات الهى است. یك جا میفرماید: «فأعقبهم نفاقا فى قلوبهم الى یوم یلقونه بما اخلفوا اللَّه ما وعدوه»؛ (۵) خلف وعدهى با خدا كردند، این موجب شد نفاق در دلهایشان به وجود بیاید. یعنى انسان گناهى انجام میدهد، این گناه انسان را به وادى نفاق میكشاند؛ كه نفاق، كفر باطنى است. همین جا در قرآن، كافرین و منافقین در كنار هم هستند.
نشانه های نفاق چیست؟
مشكل نفاق چيست؟ مشكل نفاق عبارت است از ناشناخته بودن؛ دشمن منافق، هرچه ناشناختهتر باشد، خطر او بيشتر است. اگر به نحوى در يك جامعه وسيلهيى دست مردم آمد كه توانستند با آن وسيله، منافق را بشناسند، اين خيلى خوب خواهد بود. اين وسيله، در صدر اسلام نبود. عدهيى منافق بودند، ولى از كجا مىشد فهميد كه آنها منافقند؟ البته پيغمبر اكرم به بعضيها نشان داده بود؛ بعضيها به دستور پروردگار، چهرهى منافقين را مىشناختند، اما همانها هم مأمور بودند (كه) به كسى نگويند.
گروه دوم، كارشان سختتر است؛ اين ضعاف الايمانى كه بتدريج به سمت نفاق كشانده مىشوند. مگر مىشود آنها را شناخت! كسى است كه فرض كنيد در عداد مجموعهى شما بوده است و به خاطر مشكلى ايمان خود را از داده است و در جرگهى دشمنان قرار گرفته است، اما شهامت اظهار ندارد، يا مصلحت را در عدم اظهار مىبيند. از كجا مىشود اين را شناخت؟
بيانات در جمع سپاهيان و بسيجيان لشكر 10 سيدالشهداء۱۳۷۷/۰۷/۲۶
نفاق چگونه شناخته میشود؟
در صدر اسلام، هيچ وسيلهيى براى شناسايى نبود اين كه شما مىبينيد مردم صدر اسلام در برههى خاصى از زمان، دچار انحرافهاى عجيب و غريبى شدند، مقدارى مربوط به اين است كه هيچ شاخصى وجود نداشت. البته كلمات پيغمبر شاخص بود، وجود اميرالمؤمنين (عليهالسلام) شاخص بود، آنچه پيغمبر در مورد اميرالمؤمنين و دربارهى اهل بيت فرموده بود، اما اين گونه الفاظ و كلمات، هميشه كسانى هستند كه اينگونه الفاظ و كلمات را تأويل كنند و شهدايى برايش درست كنند. حتى در مورد قرآن هم اين كار را مىكردند؛ در مورد آيات قرآن هم شبهه و تأويل و اين حرفها بود. هميشه بوده، حالا هم هست.
امروز يك نشانه وجود دارد؛
آن نشانه چيست؟ همراهى با دشمن شناخته شده! چون امروز نظام اسلامى، دشمنهاى شناخته شدهى معروفى دارد كه هيچ پردهى ريا و نفاقى روى صورتشان نيست؛ كه در عرف انقلاب ما از آنها به استكبار تعبير مىشود. مظهرش حالا – مثلاً – آمريكا و بعضى از كشورهاى ديگر هستند. معلوم است كه آنها دشمن هستند؛ دشمنى آنها هيچ پوششى ندارد، پنهان هم نمىكنند، دشمنيشان را هم مىگويند.
در زمان پيغمبر، چنين چيزى وجود نداشت؛ يعنى حكومت رم آن روز، يا ايران آن روز، اصلاً در دسترس نبودند كه دشمنى آنها معلوم باشد، يا ابراز دشمنى بكنند. دنيا، دنيايى بود كه ارتباطات در آن بسيار كم، ضعيف و ناممكن (بود). مثل امروز نبود؛ امروز شما مىدانيد در دنيا كسانى كه با اين انقلاب دشمنند، چه كسانى هستند. حتى بسيارى از مردم، علل اين دشمنى را هم مىدانند.
بيانات در جمع سپاهيان و بسيجيان لشكر 10 سيدالشهداء۱۳۷۷/۰۷/۲۶
دسته بندی نفاق از دید گاه امام امت
نكتهى بعدى اين است كه در قرآن، از سه گروه هم حقيقت نفاق، مشترك است؛ ولى سه نوعند. من حالا اين سه نوع را براى شما عرض بكنم كه اين براى امروزها از آن بخشهاى بسيار مهم و آموزنده است. سه نوع كه مىگوييم، يعنى با هم تفاوت عنصرى ندارند؛ اما سه گروهند. سه دسته منافق را در قرآن ذكر مىكند و از آنها ياد مىكند:
يك دسته منافقين اول ورود پيامبر به مدينه هستندكه آنها كساني بودند كه يا اصلا هيچ به اسلامي ايمان نياورده بودند، يا بعضي از آنها ايماني از روي احساسات به اسلام آورده بودند ،اما حتي در آنهايي هم كه ايمان احساساتي و سطحي آورده بودند ،اعتقاد به اسلام و به پيامبر)ص( معارف اسلامي ،هيچ عمقي نداشت، با اندك تكاني در همان اوايل كار ، اين ايمان زايل شد و همان كفري كه قبلا وجود داشت ،مستقر شد .آنها چه افرادي بودند ؟كساني بودند كه تعبير قرآن اين اينان همان منافقيني هستند كه در اول سوره بقره و « في قلوبهم مرض فزادهم الله مرضأ » است در چند جاي ديگر قرآن راجع به آنها صحبت مي شود .
دسته دوم ،كساني هستند كه جزو مومنين بودندو اول كار مطلقا هيچ نشانه يي از نفاق در آنها وجود نداشت،ليكن به مرور دچار عوارضي شدند.اين عوارض كار دست آنها داد .درست مثل اين است كه در جسم سالمي ،يك زخم كوچك به وجود مي آيد بعد بي مراقبتي مي كنند،اين زخم كوچك -در انگشت اودر پاي او،در بدن او -چرك مي كند ،بي اعتنايي ميكنند ،اين چرك زياد ميشود،بي اعتناعي ميكنند،تبديل ميشود به اين كه بايد اين انگشت را ببرند، بي اعتناعي ميكنند، به تدريج بالاتر مي آيد ،دست را ميگيرد و پيش ميرود همه چيز از خراش كوچكي شروع شد.در جامعه اسلامي زمان پيغمبر ،اين حادثه پيش آمد اينها ربطي به آن منافقين دسته اول ندارد،آنچه در اينجا پديد آمد- از لحاظ حقيقت غير از آن چيزي نيست كه در آن منافقين صدر اول پديد آمد.آنها هم به همان بليه دچار شدند ،اينها هم به همان بليه ،اما آنها از اول جبهه دشمني با اسلام گرفتند. اين دسته دوم كساني هستند كه با پيغمبر ،با حركت اسلامي و با آن انقلاب عظيم، هيچ دشمني نداشتند،دوست هم بودند ،احيانا در جنگ هايي هم شركت كردند .در حوادث بزرگي هم بودند .اما يك جا خراش كوچكي پيش آمد ،آن را علاج نكردند .
دسته سوم از منافقين آن كساني هستند كه در يكي از آيات قرآن ،آز آنها اسم آورده شده كه اين ،آن « و ما لكم في المنافقين والله اركسهم بما كسبوا اتحبون ان تهدوامن اضل الله »: است منافقيني هستند كه مدينه آمدند و آيمان آوردند .بعد دچار همان لغزشهاي مومنانه شدند، خودشان را حفظ نكردند ؛ اين لغزش ادامه پيدا كرد و كارشان به جايي رسيد كه به (يمامه) رفتند و با پيغمبر اعلان جنگ دادند يعني منافق محارب اين دسته سوم است .غرض اين كه حقيقت نفاق در همهء اينها يكسان است.حقيقت نفاق يك چيز است ،منتها در قران در مورد سه دسته از منافقين اشاره شده است كه اگر ما اين سه دسته را نشناسيم،ممكن است خطاب هاي بعضي از آنها درباره بعضي ديگر تلقي بشود و انسان تعجب كندد كه اين آيه ءشريفه دارد چه مي گويد.وقتي شناختيم معلوم خواهد شد .
بيانات در جمع سپاهيان و بسيجيان لشكر 10 سيدالشهداء۱۳۷۷/۰۷/۲۶
سخن آخر
كسی خيال نكند كه مسألهی نفاق مربوط به صدر اسلام يا مربوط به اوج انقلاب بود، نه، همهی ما، من و شما در معرض اين امتحان در تمام حالات هستيم، يك حقيقتی مطرح میشود كه اين حقيقت ممكن است با گوشهای از احساسات و دريافتهای ما ناسازگار باشد: يا با خود پرستی ما، يا با ادعاهای درونی ما، يا با علمی كه برای خودمان قائليم، يا برای سابقهای كه برای خودمان میشناسيم، مثلاً با سابقهی مبارزه، يا با توقعی كه نسبت به شخصيت خودمان داريم، اين ناسازگار است، در مقابل اين حقيقت چكار خواهيم كرد؟
هم میتوان پا گذاشت روی اين احساس غلط و درك باطل و تسليم شد و حركت كرد و در راه اين حقيقت رفت،و هم میتوان تسليم نشد، بلكه تسليم آن احساسات غلط درونی شد، كه اگر اين كار انجام گرفت آنوقت: «فزاد هم الله مرضا» دائم اين حالت دومی يعنی نفرت وجدائی، ايجاد میشود و كار را بجاهای بسيار دشوار خواهد رساند، گاهی هم بصورت لاعلاج در خواهد آمد، واقعاً گاهی اوقات افرادی علاج نداشتند
۱۳۷۰/۰۸/۲۹بیانات در جلسه سیزدهم تفسیر سوره بقره
زمان ثابت خواهد كرد كه وفاداران به راه امام(ره) و رهبري چه كسانياند و اي بسا كه برخي كسان كه چماق نفاق را بر سر اين و آن ميكوبيدند، روزي خود نقاب نفاق از چهره برافكنند.
http://e92.ir/showthread.php?tid=67
e92.ir/showthread.php
بهار ولایت...
ما را در سایت بهار ولایت دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : عباس محمدی abbas1341 بازدید : 1565 تاريخ : سه شنبه 6 فروردين 1392 ساعت: 4:13